امروزه فرافکنی در مدیریت و سازمان ها، بین مدیران و کارکنان بسیار متداول می باشد. در واقع فرافکنی در مدیریت نوعی مکانیسم دفاعی در برابر عدم مسئولیت پذیری مدیران و کارمندان است. فرافکنی در معنای لغوی به معنای پرتاب کردن رو به بیرون یا رو به جلو است و به فرایندی اشاره دارد که افراد به کمک آن، تصورات، افکار و امیال خود را بر محیط بیرونی‌شان تحمیل می‌کنند.

یکی از دفاع های ناخودآگاه روانی است، درست مانند پادتن ها که دفاع از بدن را به عهده دارند. فرافکنی، خوی و خصلت های خود را ناآگاهانه به دیگران نسبت دادن است به طوری که انگار این ویژگی ها صرفا در دیگری یا دیگران وجود دارد. به طور مثال دانش‏ آموزی که نمره خوب می‏گیرد می ‏گوید خودم نمره خوب گرفتم و وقتی نمره بد می‏گیرد می‏گوید معلم به من نمره بد داد، دچار فرافکنی شده است.

زمانی که خواسته‌ها و انگیزه‌های غیر قابل پذیرشی که شناخت آنها در خود، ممکن است موجب ناراحتیمان شود را به دیگران نسبت می دهیم دچار فرافکنی می شویم. در نتیجه خود را عاری از هرگونه عیب و نقص میدانیم در واقع نوعی دلیل‌تراشی نیز به حساب می آید.

 

[message_box bg_color=”rgb(234, 234, 234)” text_color=”light” padding=”25″] [ux_text text_color=”rgb(148, 32, 115)”]

حتما بخوانید: مدیریت دانش در سازمان  [/ux_text] [/message_box] 

 

خطای فرافکنی در مدیریت

خطای فرافکنی در مدیریت

 

خطای فرافکنی در مدیریت در واقع همان خطای تعمیم است، یعنی نسبت دادن صفات خود به دیگران. در واقع زمانی که مدیر خوی و خصلت هایی را در خود که برایش غیرقابل پذیرش باشد، را به دیگران نسبت می دهد دچار خطای فرافکنی در مدیریت می شود. 

امروزه فرافکنی در مدیریت و سازمان ها، بین مدیران و کارکنان بسیار متداول می باشد. در واقع فرافکنی در مدیریت نوعی مکانیسم دفاعی در برابر عدم مسئولیت پذیری مدیران و کارمندان است. بی‌شک در نگاه اول فرافکنی در مدیریت سازمان ها، در کاهش دادن تنش‌ها در فرد و گذر از خواسته های دیگران در مورد مسئولیتش مؤثر است، اما استفاده مداوم از آن اثرات آنرا خنثی می‌کند.

زیرا در درجه اول هیچگونه کمکی به حل مشکلات نمی‌کند و مشکلات همچنان پابرجا هستند و در درجه دوم، استفاده مداوم از این وسیله دفاعی ممکن است فرد را در اوهام و تخیلات فرو برده و نهایتا با عدم شناخت صحیح مسائل و مشکلات راهکارهای اشتباه برای حل آنها اتخاذ نماید ویا حتی آنها را حل شده بداند که در نهایت ناکارآمد بودن و نالایق بودن فرد را متصور می سازد.

 

[message_box bg_color=”rgb(234, 234, 234)” text_color=”light” padding=”25″] [ux_text text_color=”rgb(148, 32, 115)”]

حتما بخوانید: بهترین کتاب های مذاکره  [/ux_text] [/message_box] 

 

فرافکنی مدیران و کارمندان

مدیر و کارمندی که فرافکنی می کند، نقش خود را نادیده گرفته و تاکید شدید بر نقش عوامل محیطی دارد. این حالت، پارادوکس “من به شرط او” را به وجودخواهد ‏آورد. در این حالت شخص یا سازمان، کارآمد بودن خود را منوط و مشروط بر کارآمد بودن دیگران یا دیگر سازمان‏ها می‏کند.

مدیری که چنین نگرشی دارد، هیچ اقدام مطلوب و موثری صورت نخواهد داد. چرا که اساسا با فرافکنی مسئله را حل شده تصور میکند و در نتیجه اقدامی برای حل آن نمی کند.

اما مدیری که اشتباهات خود را می پذیرد و مسئولیت کاستی ها را به عهده می گیرد برای رفع مشکل دست به کار میشود و به طور حتم ذهن او مدام به دنبال راه حل می گردد.

در این شرایط ذهن در حالت آفرینندگی قرار می گیرد، حالتی که ذهن به دنبال راه حل می گرددٰ. در این حالت بالاترین خلاقیت ها و راهکارهای خلاقانه به وجود می آید.

به طور حتم مدیران موفق اشتباهات بسیاری داشته اند اما مسئولیت آنها را پذیرفته اند و اینگونه با ایجاد و خلق راهکارهایی بی نظیر، به مدیرانی موفق و بزرگ تبدیل شده اند.

مدیر فرافکن مانند مرداب در حالت سکون خواهد ماند و با تصور آرام بودن همه ی امور در همان حال خواهد ماند تا زمانی که بوی نامطبوع مرداب همه را کلافه کند.

کارمندان حتی اگر خود فرافکنی کنند انتظار دارند که مدیر و سازمان با آنها برخورد اخلاقی داشته و فرافکنی در رفتار با آنها وجود نداشته باشد. بنابراین هر مدیر و سازمانی باید تغییر و تحول و اخلاقی بودن را از خود آغاز کند.