کاری را به یکی از پرسنل ارجاع داده بودم و البته در جلسه ای کوتاه تصمیماتی با هم در مورد چگونگی انجام و اجرای ان گرفته بودیم. بخش مهمی از این تصمیمات حاصل نظر خود ایشان بود که با کمی تغییرات من و در نهایت توافق باهم نظر به اجرای آن گرفتیم سپس کار به ایشان واگذارشد.

پس از مدتی من از ایشان خواستم نتایج کارشان و نحوه پیشرفت کار را به من گزارش دهند… از آنجایی که پیشرفتی حاصل نشده و اساسا اقدام مفیدی در این زمینه انجام نشده بود فرافکنی ها شروع شد.

پاسخ ایشان :اینکار الزاماتی دارد…

من: چه الزاماتی؟

ایشان: بالاخره الزاماتی نیاز است…

من: بله، بفرمایید چه الزاماتی تا تامین کنیم؟

ایشان: بالاخره الزاماتی نیاز داره اما خب شما میفرمایید میریم انجام میدیم…

من: پرسیدم چه الزاماتی؟ من همین الان آن الزاماتی که گفتید را میخواهم…

ایشان: چشم میریم انجام میدیم و الزامات را در میاریم…

من: اگه الزاماتی داره و شما پیش بینی کرده اید سریعا گزارش کنید اگه فکر میکنید در این راه با مشکل روبرو میشیم همین الان این موضوع را بفرمایید وگرنه  در پایان کار نمیخوام بشنوم” من از اول میدونستم” این گفته ها ممنوع…

دیالوگ ما کمی طولانی بود و من توضیحات لازم و اشکالات دیده شده در کارشان را به ایشان گوشزد کردم و در اینجا صحبتهای انجام شده را به طور خلاصه بیان میکنم. از آنجایی که ایشان از پرسنل تحصیلکرده و همکار جدید ما بود، با روش کار ما آشنا نبود اما بعدها یکی از بهترین پرسنل ما شد که خدمات مفیدی را ارائه کردند.

با توجه به دیالوگ بالا به سادگی میتوان متوجه شد که هیچگونه اقدامی برای انجام کار از طرف ایشان نشده بود لذا دیالوگ های بعدی فقط برای فرار ایشان از عدم انجام کار بود و نمیخواستند خیلی صریح و شفاف بگویند فراموش کردم.

نتایج:

  1. زمانی که کاری به شما واگذار میشود شما در ابتدا سعی کنید موضوع را بررسی و الزامات آن را در حد امکان تشخیص و پیش بینی کنید و بعد از شروع کار اگر متوجه نیازها و الزامات جدید شدید، خیلی شفاف آنها را به مدیرتان گزارش دهید، ممکن است ایشان این موضوع را اصلا متوجه نشده و ندیده اند. نه اینکه کار را رها کرده و منتظر بمانید تا مدیرتان پیگیری کند، سپس شما به مانند کسی که کشف بسیار مهمی کرده است پاسخ دهید اینکار الزاماتی دارد والزامات را با خوشحالی بگویید. طبیعتا اینکار روش کاملا غلطی است و پیام این رفتار برای مدیر این است که شما فرد سهل انگاری هستید.
  2. اگر بررسی و الزامات را شناسایی کرده اید پس به راحتی باید آنها را بیان کنید گفتن اینکه الزاماتی دارد ولی توانایی بیان آنها را نداشته باشید این پیام را به مدیرتان می دهید که در حال فرافکنی هستید.
  3. با گفتن اینکه “باشه انجام میدیم” پس از فرافکنی، این پیام را منتقل میکنید که “من آدم سهل انگاری هستم و زیاد اهیمت کارها را نمیتوانم به خوبی درک کنم” را به مدیر انتقال می دهید. پس بهتر است از همان ابتدا شفاف وساده بگویید من متاسفانه فراموش کردم و اشتباه کردم… به همین سادگی…
  4. وقتی مدیر شما میگوید الزامات را بگویید و شما چیزی برای گفتن ندارید یک پیام دیگر هم میدهد و آن اینکه ” من بررسی کردم و متوجه شدم که چه الزامات و نیازهایی دارد اما نمی گویم تا شما اجرا کنید و به مشکل برخورد کنید و بعد من با افتخار بگویم که من از اول می دانستم”

آیا شما برداشت دیگری غیر از اینها دارید؟

لذا هرگز اینکار را نکنید و سعی کنید کلمه من از اول میدانستم را برای همیشه از دیالوگ های خود حذف کنید حتی در زندگی شخصی. چرا که فقط دشمنان میتوانند چیزی را از قبل بدانند و اعلام نکنند… متاسفانه اینگونه دیالوگ ها در صنعت ما بسیار زیاد و مرسوم است حتی برخی بعنوان امتیازات خود و توانایی بالای خود از آن یاد می کنند. فراموش نکنید با این رفتارها سازمان را نسبت به خودتان بی اعتماد می کنید، سازمانها با اعتماد به پرسنل خود سرپا می ایستند پس مورد اعتماد باشید…

سعی کنید ساده تر و شفاف تر کار کنید، اشتباه کرده اید خیلی صریح و شفاف بگویید اتفاق خاصی نمی افتد، اگر شما فرد مفیدی باشید پس هزینه اشتباهات شما هزینه آموزش شماست وقتی از اشتباهات درس بگیرید. با فرافکنی علاوه بر اتلاف انرژی خودتان و بقیه جو بی اعتمادی را نیز نسبت به خود تقویت میکنید.